در برگهای تاريخ حملهء امريکا به افغانستان
عظيم بابک عظيم بابک

 

بحران (فاجعهء)مواد غذايي در افغانستان

نوشتهء نوام  چومسکی (دانشمند امريکايي )

ترجمهء عظيم بابک از متن آلمانی مقالهء

Die  Nahrungsmittelkrise in Afghanistan

يادداشت مترجم

من اين مقاله را از مجموعهء مقالات نوام چومسکی دانشمند امريکايي برگزيدم تا بدينوسيله بتوانم مبحثی را در رابطه با زاويه های تاريک تاريخ دههء اخير کشور بگشايم.از جانب ديگربا ترجمهء اين مقاله خواستم تا بحثهای ما محدود به جنبه های سياسی وضع کنوني کشور نگردد و مقدمات بحث در پيرامون ساير جنبه های آن آماده گردد.فاجعهء مواد غذايي در افغانستان به پايان نرسيده است ودامنهء آن با گذشت هر روز فراخ تر ميگردد.فقر وناداری ،مرض و بيدرمانی ،گرسنگی وقحطی ،بي خانمانی وآواره گی وساير رنجهای بيکران اجتماعی واقتصادی  بر زنده گی مردم سايه افگنده است وبمانند درد جانکا جسم وجان جامعهء افغانی را با شدت و حدت ميازارد.

 

 من خود را مقصر ميدانم ،زيرا سهل انگاری کردم تا درينمورد چيزی بنويسم.اين يک اشتبای تاسف برانگيزی است. همانگونه که پس از زمان کوتاه روشن گرديد،تهديد به بمباردمان وبمباردمان بخودی خود،اعمال ننگين گذشتهء نه چندان دور است.درين يادداشتهای نسبتاپراگنده من از سخنان سازمانهای خيريهء جهانی اقتباس ميکنم. آنها بگونهء مستقيم تهديد به بمباردمان وبمباردمان راتقبيح کرده ا ند. آنچنانکه آنها هوشدار دادند،تهديد به بمباردمان انسانها را مجبور به ترک وطن ميسازدو انها را با خطر گرسنگی مواجه ميسازد.

گرسنگی موجب مرگ مليونها انسان گرديده است.اين پيام صريح وغير قابل تحريف هر نهاد جهانی امداد رسانی وپيام آنهايي بود که به مردم افغانستان ميانديشيدند. اين پيامی بود که آنها ناگزير بودند با بيچارگی به ديگران برسانند.

جريان ماهوی رويداد هابيانگر چنين واقعيتهاست : بتاريخ 16 سپتمبر يعنی پنج روز بعد از رويداد يازدهء سپتمبر روزنامهء نيو يارک تايمز گزارش دادکه واشنگتن يک سلسله مطالبات را در برابر پاکستان مطرح کرد.در ضمن ساير مطالبات "واشنکتن خواستار منع حرکت قطارهای انتقالاتی ای گرديد که  مقدار بزرگ مواد غذايي وساير مواد تاميناتی رابه اهالی ملکی افغانستان ميرساندند."اظهارات بعضی ها مبنی بر اينکه گويا اين حالت فوق العاده و عمل مثمربودمکررا به چشم ميخورد.بلی ،اگر تعداد اين انسانها معدود به (فرضا) 1000 نفر يکه به مواد انتقالات ممنوع العبورنياز داشتند، ميبود.اما آنها 1000نفر نبودند.تعداد آنها بوسيله نهاد های امداد رسانی پنج مليون نفر تخمين گرديده بود.برای يک لحظه ای با خود بيانديشيدکه اين دستور چه معنا داشت.اين سخن که گويا دربرابرچنين اقدام  ندای مخالفت بلند نشد،جنجال بر انگيز است.

 

سازمانهای امداد رسانی با قاطعيت اعتراض کردند.برای دريافت حقيقت نبايد به منابع بيگانه رجوع کرد.در اخيرماه سپتمبر، پس از اعلام بمباردمان (با آنکه اين عمل قبلا صورت گرفته بود.)انجمن زراعت و مواد غذايي سازمان ملل متحدبيان داشت که اگر بمباردمان آغاز گردد 7 مليون افغان را خطر گرسنگی تهديد خواهد کرد.در همين هنگام در روزنامهء نيويارک تايمز از زبان يکی از کارمندان موسسات خيريه که به علت بمباردمان مانند ساير همقطاراتش به خارج افغانستان منتقل گرديده بود،چنين ميخوانديم :"اين کشور در ريسمان نجات آويزان است و ما بساده گی  اين ريسمان را دريديم."مثالها درينمورد بيشمار اند.

يک سخنگوی کميشنری عالی ملل متحد در امور مهاجرين بيان داشت که" ما با قاجعهء بشری غير قابل قياس مواجه هستيم."درين فاجعه 7،5 مليون انسان از داشتن مواد غذايي محروم اندو تحت خطر گرسنگی فرار دارند."   دوهفته پس از بمباردمان روزنامهء نيويارک تايمز گزارش داد:تعداد افغانهای نيازمند به مواد غذايي از پنج به 7،5 مليون افزايش يافته است.يکماه بعد از بمباردمان کارشناس ارشد  هارورد در شمارهء زمستانی مجلهء انتر نشنل سکيوريتی (امنيت جهانی) نوشت :"مليونها افغان را گرسنگی تهديد ميکند." اما اين گرسنگی ادامه داشت.

 

رويدادهای سپتمبر واکتبر سال 2001 را بياد مياوريم: اين عمل، سهل انگاری در رابطه با خطر "قتل عام آرام" تودهء بزرگ انسانها در آنزمان بود.

بعدا،خيلی ديرتر من درينمورد نوشتم.اما خيلی کم.در خلال آن من ازگزارشهای تکاندهندهء رسانه های عمدهء منابع اصلی را در پيرامون گرسنگی مليونها انسان وبيرحميها گزارش دادم.وادارساختن  سازمانهای امدادی به ترک خاک افغانستان،مطالبهء در مورد انقطاع جريان مواد غذايي و متعاقبا  اجرای بمباردمان با عواقب وحشتناک وقابل پيشبينی آن حتی در صورت موجوديت دليل موجه ومعقول، دهشت افگنی بود.اما دليل قابل قبول هم وجود نداشت.

 چند هفته پس از بمباردمان ، ايالات متحده و بريتانيای کبير نظريه ايرا پيش کشيدند که بر مبنای آن مدعی بودند،آنها اين کشور را بمبارد ميکنند تا آنرا از سلطهء طالبان آزاد سازند.برای نيل به چنين هدفی هرکس ميتواند خودش تصميم بگيرد که در مقابله با گرسنگی 7،5 مليون انسان چه واکنشی تبارز دهد.اما اين يک نظريهء کذايي بود،زيرا  امريکا چنين هدفی نداشت.بمباردمان برای آن صورت گرفت تا ايالات متحده طالبان را وادار به تسليمدهی افرادی سازد  که از نظر امريکاآنها در حملات يازدهء سپتمبر سهم داشتند.ايالات متحده بدون ارايهء ثبوت ومدرک تسليمدهی اين افراد را مطالبه ميکرد.اما طالبان خواستار ارايهء مدرک بودند وامريکا چنين مدرکی را در اختيار نداشت.

بار ديگر تذکر ميدهم که اين يک جنايت با پيمانهء خيلی وسيع بود.به همينگونه اين نيز جنايت بار است ،اگر در اعتراض قاطع و واکنش در برابرآن  سهل انگاری کنيم.من در تذکرات کوتاهی که درانزمان در مورد اين جنايت وحشتناک تحرير نمودم،بيان داشتم که ما هيچگاه در مورد پيامدهای اعمال خود (منظور نويسنده حکومت امريکا است.)مطلع نميگرديم.زيرا اين اعمال بررسی نميگردند.دلايل اين کار کاملا قناعت بخش است.قدرتمندان جنايت خود را بررسی نميکنند.از ويتنام به عنوان مثال ياد آور ی ميکنيم.ما نميدانيم که به چه تعداد ويا دقيقا چند مليون هندو چينی در جنگ امريکا کشته شدند.آرای عامه نشان ميدهد که مردم تعداد آنها را خيلی بيشتر از ارقام رسی تخمين ميکند.اين حقيقتی است که در مورد ساير رويداد های بيشمار نيز صدق ميکندو در مورد فاجعهء مواد غذايی در افغانستان نير چنين بود.

طوريکه ياد آور گرديدم ،با آنکه من بعد ها در مقالاتم از گزارشهاييکه در رسانه های نامور درينباره به نشر رسيده ،نقل قول کردها م،اما اين نقل قولها خيلی کوتاه وناچيز بودند.چنين موضوعات مورد پژوهش قرار نميگيرند.برعکس،جنايات دشمنان رسمی مابگونهء وسيع ارزيابی ميگردد،تا بدينوسيله مدرکی بدست آيد ودر روشنی قرار گيردو از پيمانهء جنايات آنها تصور اجمالی داده شود.

 اين ملاحظات واقعا حايز اهميت اساسی اند.اين يک اشارهء قابل توجه به ارزشهای اخلاقی و روشنفکری فرهنگ وشيوهء زنده گی ايست که ما دران بسر ميبريم.

 

 

 

 


November 27th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات